عوامل جنگ و موانع در برابر صلح  پایدار در افغانستان .

ساخت وبلاگ

 

دوستان گرامی مسئله صلح واقعاً در افغانستان یک ضرورت است.  نه پروژه اقتصادی و استخباراتی کشور های منطقه و این عمل مرا واداشت تا درمورد این ضرورت نخسه بنویسم اگر در افغانستان کسی اراده ی صلح رسیدن را داشته باشد. از آن استفاده کنند.

چکیده: 

تفکیک صلح و خوبیهای آن با تفاوتش ازجنگ و پیامد های آن درجوامع انسانی تجربه گردیده است ، و انسان میتواند. هردو پدیده را  با تمام خواص خوب وبدش احساس کند و در مقابل تدابیری برای پایداری صلح و زدودن جنگ از تاریخ بشریت  نظر سالم و بیغرضانه ارایه بدهد.

در اینجا بحث خود را  از زنده گی شورع میکنم زندگی به معنای حیات برای تمام مخلوقات که تحرک و عمل از آن ها صادر شود بیان میشود ، چون بحث ما در مورد صلح میان انسان های است، پس مستقیماً از انسان شروع میکنیم.

اینکه انسان از طرف خالق و صانع اش اشرف یاد شده  و این شرافت او در تمیزش از پدیده های خوب و زشت است با نظرداشت خلقت ، انسان مخلوقات فوق العاده، با قوه ادارک و تفکیک قوی و توانایی تحلیل  ، در ساختن اجتماع انسانی در سرشت شان جاه داده شده خلق شده اند. هر انسان میخواهد که در پیرامون خود روابط حسنه اجتماعی با هم نواع خود  ایجاد نماید.

وبعد از نابود شدن اش از دایره حیات هستی ملموسات از خود بجا بماند ، انسان برای اثرگذاری زندگی چه جنبه مثبت اجتماعی و یا منفی داشته باشد، تاحد امکان برای اینکه هستی اش فراموش آیندگان نگردد میکوشد. بنابر آن انسان برای رسیدن به این هدف نیازمند چند سازه ی حیاتی برای خود میباشد ، که مهم ترین آن وفق یا مطابقت یافتن فرد در جامعه انسانی در زیر چطر صلح و همپذیری است.

جامعه انسانی که از اجتماع انبوه انسان ها تشکیل شده با مفکوره و اندیشه های مختلف دست و گریبان است. و این  اندیشه ها در نزد هر فرد عایض اهمیت میباشد ، پس از این گفته اشکار میشود که تزاد فکری عوامل اختلاف نظررا در جامعه بوجود آورده  برای عملی کردن اندیشه خود مبارزه میکند. این بینش  عمل بالمثل باز ساخته جایش را به قوه فزیکی میدهد، زمانکه پای  قوه فزیکی در میان میآید ، نظر به قانون فزیک هر عمل عکس العمل درپی دارد و انسان برای رسیدن به  هدف خود آگاهانه و نآگاهانه درسدد تحمیل اندیشه ونظرشخصی خود بر دیگران از راه زور و قوه میگردد.

پس عامل اصلی جنگ و خونریزی در یک جامعه انسانی تقابل  تفکر و اندیشه ای مختلف میان افراد یک جامعه حساب میرود . حال که علت اصلی جنگ و خشونت در نزد ما اشکار شده است ، چاره و عامل دیگری که جامعه انسانی را به سوی ترقی هم فکری مسالمت آمیز سوق میدهد باید خلق شود که زمانی خشونت و جنگ مشاهد شد، این دوای موثر در مقابل مکروب عامل جنگ عمل کرده پدیده را صلح  می آورد.

مقدمه   

صلح به معنای آشتی تراضی میان متنازعین، سازش مقابل حرب و جنگ پدیده یست که میان اندیشه مختلف افراد یک جامه پلی ارتباطی شده افکار را  در دایره یی تعقل انسان در جلوگیر از جنگ قرار میدهد . حرکت صلح آمیز اندشه های موثر جمع آوری نموده و راه را برای تبادله افکار مساعد می سازد این که برای حیات بشر مهم ، مفید و باعث رفاه زندگی همگانی میشود جای شک نیست .

انسان صلح را با تفکیک و شناخت اثرات آن  از پیرامون خود آموخته تمام مخالفت های فکری را کنار میگذارد و در یک زنده گی مملو از آرامش و آسایش به پیشرفت و ترقی در جامعه بنجآمد می اندیشد. با صلح  انسان خوشی و حسن هم پذیری را تجربه میکند. به طرف هدف خلقت ،که همانا رحمت و عنایت خالق هستی است ، هدایت میشوند. با اینکه صلح و جنگ در اصل وعمل خود تعریف و ریشه شناسی شده  است . تعریف شناختی نیاز به صلح و رفاه در مقایسته با پدیده جنگ ضرورت هر جامعه بوده و جنگ جز نابودی و بدبختی هیچ برنده ی در خاتمه ندارد.

پس صلح و جنگ در اصل وعمل ریشه شناسی شده و هر جامعه نیاز به صلح و رفاه  را اولویت میدهد و دوری از جنگ که جز عقب ماندگی انسان ها  پیامد دیگر ندارد در صدر سیاست کشور ها به شمار میرود .یعنی همگان میدانند که  صلح پیام زندگی بخشیده ، جهان را خوشبخت و هم سو با حرکت انسان هدایت میکند.

با در نظر داشت گفته های بالا که صلح چه خوبیها و جنگ چه بدیی ها را دارد جای اندیشه است.  در این نبشته بحث ما روی عملی نمودن صلح پایدار  در افغانستان میباشد، چون چهار، ده است . این کشور در آتش جنگ تحمیلی سوخته تمام دار وندار خود را از دست داد  سالها به عقب برگشت است . در این جنگ بیش از سه میلیون انسان جانهای شرین یا اعضای بدن خود را به صورت دایمی  از دست داده اند.

با بیان کلمه صلح در افغانستان امید در ذهن هر فرد افغان  تبلور یافته بسان آرزوی دیرینه بدان مینگرد، همه میدانند که این کشور با جنگهای خواسته و ناخواسته در سیاه چال  دست و پا میزند، هر فرزند اصیل ، خود را بر آن میدارد تا در مورد کشورش را ه و چاره برآمدن  از این سیاه چال  را بندیشد و کشور را از این نا بسامانی ها و بدبختی ها به طرف سعادت رهنمون بسازد .

برای به میان آمدن صلح پایدار در افغانستان باید ابتدا عوامل اصلی جنگ  و خشونت   در این کشور  را تحقیق و بازگو نمایم، زیرا ریشه یابی علت اصلی به وجود آمدن یک پدیده میتواند چاره جویی در مقابل اثر گذاری آن پدیده چه مخرب باشد چه سازنده ضروری  حساب میشود. با پیداکردن عوامل اصلی جنگ میتوان چارچوب صلح را ارایه نمود ، بدون شناخت عامل بازدارنده که منجر به تقابل فکری جامعه میشود، صلح پایدار امکان پذیر نیست . چون باید تمام افکار افراد جامعه آماده و دخیل در تمثیل همدیگر پذیری در اعتماد کاذب نبوده مورد قبول اقشار جامعه  باشد.

 عوامل جنگ به برداشت بنده  که در جنگ تولد و با جنگ بزرگ شده ام و با دیدن تمام اضرار آن و مطالعه تجارب دیگران در جامعه خود چهار عامل را که موجب مخالفت فکری ، اندیشوی افراد جامعه شده و ایشان را  وامیدارد. شرایط جنگ یا تقابل فزیکی برای نابودی یکدیگر را از دیره هستی ساده ترین راه انتخاب کنند و این خطه را مسدوم  ساخته پایه های صلح را شکننده نگاه بدارند است.

 این چهار مورد عبارت اند از : اول نابرابری اجتماعی  دوم مشکلات اقتصاد ی سوم خود رازیت و عصبیت افراد چهارم مداخله کشور های منطقه و فرامنطقه در همکاری دشمنان خودی این چهارعامل در افغانستان صلح را لغزنده و ناپایدار ساخته وضیعت را  بستر خوب برای جنگ آماده میسازد .

۱- نابرابری اجتماعی:

نابرابری اجتماعی یعنی نابرای افراد در زندگی و نرسیدن آنها به حقوق فردی حق کار حق تحصیل و صحت درکشور وکوچک شمردن افراد به انواع مختلف قومی ،زبانی مذهبی ، حزبی که باعث  جریحه دارد شدن  احساسات آنها گردیده منجر به تقابل میان افراد جامعه میشود عامل اصلی نزاع بوده میتواندباشد.

الف: نبود خدمات صحی برای صحت عامه از طرف دولت که باید نظر به قانون اساسی رایگان باشد. اگرهم  هست در یک نابرابری فاحش و بی کیفیت راه را به خدمات صحی خصوصی بی کیفیت ، اما  قیمت با مصرف پول انگفت باز کرده ،اینکه مردم صحت نمییابند. بلکه صحتشان بد تر شده و مجبور به  رفتن به کشور های  خارج میشوند و نظام اقتصاد کشور را صدمه زده بدبینی را میان افراد جامعه ایجاد میشود.

ب: نبود امنیت جانی و مالی افراد جامعه و حمایت دولت از زورمندان و استفاده قدرت دولتی در تصاحب حق دیگران، نبود قوه قضایه سالم و پاکی از فساد اداری، فسادیکه  مسئولین چنان به جان مردم افتاده اند. گوی شیری روزها گرسنه در بیابان درپی طعمه برسه میزند ، قضای ملوس به زدوبندهای حزبی ،قومی و زبانی،نرسیدن خدمات آموزشی تحصیلی بصورت مساوی برای اطفال ، جوانان که باید خدمات آموزشی و پرورش با ظرفیت بالا برایشان محیا گردد.

این کمبودی ها درمقطعۀ قرارداد میشود،که موجبات را مساعد  میسازد تا تامین صلح آماده نشده باعث بروز عقده در میان محصلین گردد. این عقده گرفته شده در ذهن های جوان تا سالها مانده  آنها خود را از این کشور نشمرده  مسئولیت پذیری خود در قبال  کشور و تامین صلح پایدار  را درکشور درک نمیکنند، در قبال کشور بی تفاوت عمل کرده یا کشور را ترک میکنند که خود مانع دیگر رسیدن به صلح پایدار است.

۲- تقسیم  اقتصاد نامتوازن :

از نظر ساختدار انسان مانند دیگر زنده جان ها موجود  مصرفی است . مصرف بخاطر بقای نیازمندی تقاضا را  برای رفع ضرورتها  به بار میاورد، و این عامل باعث  ارتباط تنگاتنگ اقتصاد درمیان جوامع بشری شده میشود.

  الف : اقتصاد عاملیکه انسان را وامیدارد تا کوشش کند مسایل زندگی را در راستای مسایل خود بستندگی مالی تدوین و تنظیم نماید، یگانه عامل ساختار اقتصادی فرد کار و شغل زائی برای اوست. که در کشور ها توسط دولت ها میسر میگردد.

نبود کار و شغل شیرازه زنده گی فامیل ها را در هم ریخته  افراد را وادار میسازد که برای بقای خود  و خانوادش به اعمالی دست یازد که جامعه را متاثر ساخته با جنایت کاران همسو شوند  با تخطی از حق افراد دیگر به تعارض به مال ،جان، وناموس دیگران در جامعه اقدام کنند ، در این مرحله فرد جنایتکار از ترس جنایت  و بدام افتادن خود به دام  ،مافیا و گروها مخالف دولت افتاده امنیت  کشور را در تنگناه قرار میدهند که موجب شکننده گی صلح پایدار میشود.

 ۳-خود رازیت و عصبیت:

تعصب موجب دیگر است که نظر به مطالعه از  افراد کشور، این مرض در تمام سنین از آنها صادر شده است. یعنی هرکسی در مقابل اصل ، قوم ،زبان ،تعصب داشته است ، این تعصب درهر مقطعی زندگی موجب  تقابل و مانع صلح در افغانستان شده است. باید این حقیقت را پذیرفت که هر فرد افغان در هر مورد از خود  خودرازیت نشان میدهد و خود را از دیگران  بالا تر میشمارد. این مرض خطرناک بدبختانه در وجود ما ریشه عمیق دارد و با سپری کردن چهار ده جنگ  و مداخله کشور ها مختلف جزع لاینفک  زندگی هر یک از افراد جامعه افغانستان  شده است که  جز بد بختی و نابودی چیزی دیگر به ارمغان نیاورد است .

۴- مداخله کشور های خارجی و جنگ تحمیلی:

بعد کلان مسئله صلح افغانستان مداخله کشور های خارجی  برای هدف های خاصی که هر کشور برای منافع خود  در نظر دارد، برای بدست اوردن آن  از هر طریق ممکن  از بعد های مختلف مداخلات کرده و میکنند .

تابتوانند به هداف عملی خود که همان خواست مشروع یا نامشروع است دست یابند ، این مداخله در افغانستان پس از جنگ سرد و گرم و منحل شدن اردوی بزرگ افغانستان برای حضور بیشتر در رقابت های منطقه وی و فرامنطقه وی برای تحت تاثیر قرادادن حکومتهای افغانستان استفاده میشود.

 پس برای تمام مردم افغانستان لازم است ، برای جلوگری از مداخله که باعث شکنندگی صلح میشود اصل مهم را مد نظر بگیرند و آن اصل نظام ساخته شده خود دشان است حمایت کرده جلو دست درازی های دیگران را که بر ضد مردم  افغانستان هست بگیرند. یعنی آگاهی مردم به هر اندازه که باشد میتواند در هر اندازه که باشد مانع مداخله کشور های بیرون شود . اعتماد به یکدیگر جدا از تعلقات که به آن داریم عشق به وطن این خانه مشترک مردم باشد عملی است.

نتیجه گیری:

در مورد نابرابری اجتماعی باید گفت که مکلفیت دولت است تا اتباع خویش را بدون در نظر گرفتن هیچ مشخص اتنیکی آنها مطابق قانون اساسی یکسان شمرده حقوق شهروندی افراد جامعه را به صورت یکسان به دسترس آنها قرار بدهد.

در مودر اقتصاد هم به دولت باید صدا کرد که فرصت های اقتصادی وکار زایی را برای افراد جامعه محیا کرده درعدم تقابل فردی میان افراد جامعه عمل نماید تا هیچ کس به صورت خود سر نتواند قانون را بدست خود بگیرد و مانع صلح پایدار در کشور شود.

در موردت عصبیت باید گفت با درنظر داشتن اینکه افغانستان یک کشور اسلامی است و پیروی از دین مقدس اسلام میتواند خود رزایت و عصبیت را از بین ببرد ، خداون در این مورد فرموده است هیچ انسان از هم تفاوت ندارد الی تفاوت ایشان در تقوا ایشان است .

پس یگانه دوای خود رازیت و عصبیت استفاده از احکام الهی ست که  اساس و زیربنای به عقیده اسلامی استوار  بوده و مسلمین را برادر و خواهر یگدیگر به برابری به هم پذیری دعوت مینماید.

 خداوند میفرماید .(انما  المومین اخوه  فصل بین اخو کم) یعنی مومنان برادر همدیگر هستند  در بین ایشان صلح کنید .استفاده از احکام الهی و همدیگر پذیری میشود که صلح را در جامعه افغانی استحکام بخشیده و پایداریش را تضمین کنید.

چیزکه  مارا  از مداخله کشور های خارجی نجاد داده موجب صلح پایدار میشود، عدم تقابل فکری گذشت در مقابل یکدیگر و دوستداشتن حقیقی مادر وطن به تابعین این دیار است، نه دوستی در زبان ، دوستی عشق و علاقه  باید قلبی صادقانه باشد وافراد جامعه باید مسئولیت پذیر باشد و  کشور خود را همچون ناموس اول خود بدانند اگر کشور در صلح امنیت و رفاه باشد.  بیشک که شهر ،قریه، محله و خانه در  امان بوده   ناموس  انسان  در امان میباشد .

اصل دوم اگاهی از ارزش های ملی و بین مللی  است ،که باید . اتباع افغانستان تمام تمایلات شخصی ، صلیقه ئی حزبی و گروهی را  کنار گذاشته تنها به کشور باندیشند. از حوادث پیرامون خود  واقف شده با درک از مسئولیت در قبال کشور خود مردم و آینده فرزندان شان عوامل ضد صلح را به وضاحت تشخیص نمایند  تدابیر لازم را طرح و آماده اجرا بسازند تا که صلح پایدار در افغانستان  مستحکم  بماند  .

با در نظرداشت و جمع بندی از برسی و تحلیل های فوق  در مورد جنگ و پیامد های ناگوار آن در مقابل صلح و شناسایی عامل های محرک جنگ ضامن تامین صلح  و ارزشهایش در زندگی  افراد یک جامعه  میتواند باشد این چهار اصل که در یک اجتماع ، چه فردی باشد. چی جمعی  رعایت شود صلح در آن جامعه پایدار مداوم میباشد. حاکمیت مردم و رسیدن به حقوق حقه شان در رفاه و آرامش به پیشرفت و ترقی همگانی و تعالی اجتماعی به کشور شان میرسند .

مجیب الله پویان  ملکزاده

منابع و ماخذ:

1-                      ژیواکونومی امنیت انرژی و دیپلوماسی انرژی   مولف لقمان قمبری  ۱۳۹۷

2-                      رسانه وسیاست  در دنیای در حال جهانی شدن ، الکسندر رابرتسون  ترجمعه محسن کودرزی

3-                      کتاب جنسیت  سیاست ا ز دانشگاه لندن ۲۰۱۹ سارا چایلز برکیک دانشگاه لندن

4-                      به سوی تمدن  علی رضا پهلوی سال ۱۳۵۵ تهران ایران

5-                      زمینه های اجتماعی انقلاب  داکتر حسین  بشیریه  ۱۳۹۷ انتشارات نگاه معاصر

6-                      عقل در سیاست حسین بشیریه  جامعه شناسی و توسعه سیاسی

7-                      جهانی سازی و جهان ما  گفت و با فریبرز رئیس دانا و مازیار صالحی ، نیما کوه بنای

8-                      جنگ های افغانستان نوشته پیتر تامس ترجمه حکیم  سروری ۱۹۸۹-۱۹۹۲

 

عوامل جنگ و موانع در برابر صلح  پایدار در افغانستان ....
ما را در سایت عوامل جنگ و موانع در برابر صلح  پایدار در افغانستان . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : malikzada بازدید : 175 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 20:31